جایگاه زنان و جامعه ما: امروزه در کشوری که مدعی تعامل زن و مرد در اجتماع هستیم هنوز هم شاهد مردانی هستیم که اگر زن باشی و در شرکتهای دولتی وار مشغول بکار باشی کافیست تا ترا همچنان “ضعیفه” بخوانند، همچنان درحضورت حرفهای شرکتی را هم قطع کنند و تو تنها زنی باشی که در شرکتی بزرگ مشغول بکار باشی ولی در لیست ارتقاء شغلی گنجانده نشوی مبادا که زن بودنت معذوریتی برای مدیر مستقیم زن ستیزت داشته باشد.
بدتر آنکه در کارزار انتخاباتی کشورت سهمی داشته باشی و در جامعه پا به پای مردان حقت را طلب کنی ولی در محل کار هنوز هم نیروی زن را در مقابل نیروی مرد معاوضه کنند و آنهم در واحدی که حتی بهانه کار یدی و سخت مردانه در آن جایگاهی ندارد خودت بدانی بهانه شان زن بودنت باشد که واحدت مردانه بماند و حضورت مردان همکارت را و مدیر زن ستیزت را معذب نکند.
جایگاه زنان و جامعه ما
جای دوری نیست راه دوری نیست خیلی از شرکتها و سازمانها که اسمش بگوشمان آشناست هنوز دسته بندی براساس مرد و زن بودن در تمدید قرارداد موثر است. این نوشتار به صورت توصیفی سعی بر شناسایی عوامل موثر بر ایجاد سقف شیشه ای در سازمان را دارد که در این امتداد، تسلط دیرینه مردان بر ساختارهای اداری را به مثابه مهم ترین عامل در ایجاد سقف شیشه ای مدنظر قرار داده است.
امروز واقعیت ها نشان می دهند که همواره نقش زنان در توسعه ی جوامع نادیده گرفته شده است. با وجود اینکه بانوان در حدود نیمی از منابع انسانی سازمان ها را تشکیل می دهند، اما هنوز نحوه رفتار سازمان ها با بانوان جای تأمل بسیار دارد. به خصوص در ایران با توجه به تمایل بیشتر بانوان به ادامه تحصیل و اشتغال در سازمانهای دولتی، هر گونه بی عدالتی پذیرفته شده علیه آنان ممکن است بر بهره وری نیمی از نیروهای کار سازمان ها اثر منفی داشته باشد.
در سال های اخیر افزایش قابل توجهی در میزان اشتغال زنان در جامعه مشاهده شده است. نابرابری های جنسیتی به ویژه در حوزه مدیریتی سبب شده است تا آن گونه که شایسته از نیروی بالقوه زنان استفاده نشود. هر چند تحقیقات نشان می دهد زنان کمتر از مردان، جاه طلب و خواهان پیشرفت نیستند اما باورهای غلطی که مدیریت را به مردانگی نسبت می دهند. عملا منجر به کم شدن مدیران زن می شود. بنابراین وجود نوعی مانع نامرئی به نام سقف شیشه ای بسیار بارز است.
به طور کلی زن ستیزی یکی از معضلاتی است که امروزه گریبان بسیاری از زنان را دراجتماع گرفته ومانع بزرگی برای پیشرفت آنان محسوب می شود. در کتابهای مختلف از این مانع به عنوان سقف شیشه ای یاد شده است. این مفهوم بیانگر موانع از ترقی و پیشرفت افراد به سطوح بالاتر در جامعه می شود. در علم جامعه شناسی، سقف شیشه ای یک مانع نهانی است که از رسیدن زنان به مقام های بالا در محیط های کار جلوگیری می کند. این مانع باعث شده است که از توانمندیهای فکری و تخصصی و قابلیت های مدیریتی زنان استفاده مناسبی به عمل نیامده و به این ترتیب جامعه در حال توسعه ما دچار خسارت ها و زیان هایی می شود.
همیشه در طول تاریخ تصورات قالبی مربوط به مرد بودن و قدرت رهبری با هم تداعی می شوند. به همین دلیل، اگر مردان حتی در مشاغل مربوط به زنان نیز وارد شوند، حالت عکس اثر سقف شیشه ای پدید می آید، یعنی گرایش به این است که مردان را با یک پله برقی شیشه ای به بام سقف شیشه ای برسانند. به محض ورود آنان به این مشاغل آنها به سرعت به سمت های مدیریتی و اجرایی می روند. بهترین کار در این زمینه این است که زنان به این باور برسند که توانمندند و مردان نیز توانایی های زنان را جدی بگیرند. حتی در ادارات نیز به نوع مدیریت زنان اهمیت داده شود تا شاهد بهبود باور زنان جامعه در مورد خودشان باشیم.
در تقسیم نیروی انسانی سازمان ها، زنان به حاشیه رانده می شوند و پیشرفت آنان برای سایر افراد بی اهمیت تلقی می شود وحتی گاهی دستیابی آنان به درجه های بالاتر، عجیب و دور از تصور انگاشته می شود، زیرا تصور غالب این است که آنان باید در حاشیه باشند و هرگز نباید در راس قرار بگیرند. مرور نوشته های تحقیقی درباره استعاره سقف شیشه ای نشان می دهد که این مفهوم دلالت بر وجود مانعی غیر قابل نفوذ دارد که در اکثر سازمان ها، بدون اعتبار قانونی و صرفا بر حسب توافقهای ضمنی و نانوشته از ارتقای زنان در سازمان، ممانعت به عمل می آورد
به گفته ماریسون جامعه شناس استعاره سقف شیشه ای زمانی به کار می رود که زنان صرفا به خاطر جنسیت خویش از صعود به مراتب عالی سازمان باز نگهداشته می شوند در این رویکرد زنان به مثابه موجوداتی تحت سلطه مردان و فاقد هر گونه اراده واختیار محسوب می شوند. گویی سازمانها جنسیت بندی شده اند و یک جنس باید بپذیرد که همیشه زیر دست باشد (احمدی، گروسی، ۱۳۸۳:۸)
امروزه شمار زیادی از زنان جامعه بدون پی بردن به نابرابری موجود به زندگی روزمره خود ادامه می دهند، با این تصور که شرایط باید این گونه باشد. جالب آنکه این واقعیت نابرابر، زمانی موجب احساس نابرابر در آنها می شود که آنان از طریق تحصیل در دوره های عالی و در پی آن آگاهی از حقوق خود و شرایط دیگر زنان جامعه، به نوعی خود آگاهی از وضع موجود می رسند (دهنوی ومعیدفر، ۱۳۸۴:۵۲). هم چنین سلطه دیرینه مردان بر ساختارهای اداری سبب شده است که فرهنگ و زبان مردانه در سازمان گسترش یافته، نوعی مردسالاری در سازمان ظاهر شود که باعث می شود زنان از رشد و ترقی بازمانده و نتوانند همپای مردان رشد یابند. بنابراین فرهنگ سازمانی مردسالار، علت اصلی عدم حضور زنان در پست های مدیریتی اجرایی است (اسفیدانی، ۱۳۸۱: ۸۰)
به طور کلی مطالعات مختلف نشان می دهد که زنان در بازار کار با تبعیض در موارد زیر روبه روهستند:
– معیارهای نابرابر برای استخدام
– دستمزد نابرابر برای کار یکسان
– تمرکز در تعدادی محدود از شغل ها
– احتمال بیشتر برای بیکاری
– فرصت های نابرابر برای آموزش حرفه ای و بازآموزی
– مشارکت نابرابر برای آموزش حرفه ای و بازآموزی
– امکان نابرابر در ارتقای شغلی (شادی طلب، ۱۳۹۷:۲۳)
اکنون زنان در بسیاری از موقعیت های اجتماعی حضور دارند، هر جا که زنان حضور ندارند، عدم حضورشان به خاطر ناتوانایی های آن ها نیست، بلکه برای آن است که به عمد کوشش شده تا آنها را از صحنه بیرون رانند. زنان در هر جا که حضور دارند، نقش هایی ایفا کرده اند که با برداشت همگانی از آنها به عنوان مثال به عنوان کدبانوها و مادران غیر فعال، بسیار تفاوت دارند.
با وجود حضور مثبت و روزافزون زنان در جامعه، متأسفانه جایگاه زنان در جامعه هنوز در امتداد همان وظایفی است که جامعه مردسالار به زن تفویض کرده است. از آنجا که نابرابری های شرایط میان زنان و مردان در همه عرصه های مختلف جامعه قابل رویت است و با توجه به اینکه امروز موفقیت و پیشرفت هر جامعه در گرو استفاده از تخصص های موجود در آن است، پس اتخاد تدابیر علمی و برنامه ریزی های لازم و مقتضی و تسهیل شرایط ورود برای حضور و بقای زنان در جامعه باید در نظر گرفته شود و گروه های مصلح، باید موضع گیری مناسب تری نسبت به حضور زنان در جامعه به عنوان نیمی از جمعیت آن در نظر بگیرند.
نویسنده: سمیرا مهدوی؛ فعال اجتماعی حوزه زنان و کودکان
مجله اینترنتی مددکاری اجتماعی ایران
منابع:
شادی طلب، ژاله؛۱۳۷۹؛ مدیریت زنان در کنگره زن، دانشگاه، فردای بهتر، توان: مطالعات زنان ، شماره ۱. ۷
اسفیدانی، محمد رحیم؛ ۱۳۸۱ ؛بررسی موانع حضور زنان در پست های مدیریتی قوه مجریه(وزارت خانه های مستقر در تهران)؛ پایان نامه کارشناسی ارشد، تهران: دانشکده مدیریت، دانشگاه تهران.
احمدی، جیب؛سعیده گروسی؛ ۱۳۸۳؛ “بررسی تاثیر برخی عوامل اجتماعی و فرهنگی بر نابرابری جنسیتی در خانواده های شهر کرمان و روستاها ی پیرامون آن”؛تهران، فصلنامه مطالعات زنان، سال دوم، شماره۶.
دهنوی، جلیل؛ سعید معیدفر؛۱۳۸۴ “بررسی رابطه نابرابری جنسیتی و انگیزه تحرک اجتماعی در دختران دانشجو” ؛ مطالعات زنان ، سال سوم، شماره۷.